برچسب : نویسنده : seenmimo بازدید : 30
برچسب : نویسنده : seenmimo بازدید : 47
برچسب : نویسنده : seenmimo بازدید : 47
خود او در آن زمان مثل پرندهای بود که یک بالش شکسته شده باشد، گیج و گنگ برجای مانده بود، مصمم بر اینکه همه چیز را به هم بریزد و عوض کند، میخواست هر چیز دیگری را در زندگی از یاد ببرد و فراموش کند که...
آبی غلیظ آسمانت را کجا جا گذاشته ای؟...برچسب : نویسنده : seenmimo بازدید : 65
برچسب : نویسنده : seenmimo بازدید : 52
خیلی روزای بدین... هم مجبورم فشرده دفاع کنم هم حس میکنم دنیا داره فروپاشی میکنه.. هم مچ دستم درد میکنه .. هم استادم به خودش زحمت نمیده بره ایمیلشو چک کنه لاقل طرحمو تایید کنه ... هم حموم لازمم ولی فردا چون باید برم مراسم ختم یکی از آشناها نرفتم که فردا تمییز باشم .. از اون وقتاس که خیلی مودم پایینه.. باید امشب پلانا رو تموم کنم.. شده تا صبحم بیدار بمونم ولی پلانا باید تموم شه.. اه
آبی غلیظ آسمانت را کجا جا گذاشته ای؟...برچسب : نویسنده : seenmimo بازدید : 60
برچسب : نویسنده : seenmimo بازدید : 60
برچسب : نویسنده : seenmimo بازدید : 60
برچسب : نویسنده : seenmimo بازدید : 54
امسال خیلی کار کردم ولی پول خوبی نگرفتم .. بد نیستا ولی در برابر این حجم از خستگی و فشار کاری کمه
اصلا سیاست کاری ندارم.. بلد نیستم با آدما حرف بزنم .. باید بیشتر رو خودم کار کنم
برچسب : نویسنده : seenmimo بازدید : 44